۲۱ نشانه اضطراب در کودکان قبل و بعد از اسبابکشی | کودکتان اضطراب جابجایی منزل دارد به این توصیهها توجه کنید
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۸۶۶۶
همشهریآنلاین - پروانه بندپی: یکی از مهمترین مسائل روانی در دوران کودکی، اختلال اضطراب است که به گفته روانشناسان حتی کودکان زیر ۳ سال هم آن را تجربه میکنند و این تجربه، تنها خاص بزرگسالان نیست.
یکی از مهمترین اضطرابها در کودکان که معمولا کمتر ازسوی والدین مورد توجه قرار میگیرد، "اضطراب جابجایی منزل" است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خیلی از والدین به دلیل ناآگاهی از مسائل روانی مربوط به کودکان، اضطراب کودک و منشأ آن را نمیشناسند و نمیدانند که نسبت به اضطرابهای کودک خود چگونه واکنش نشان دهند تا کمتر شود یا از بین برود.
روانشناسان میگویند اضطراب تا زمانی که فعالیت و عملکرد روزانه کودکان را مختل نکرده، برای رشد آنها ضرورت دارد اما درصورت ایجاد اختلال در عملکرد روزانه آنها جای نگرانی دارد و برای رفع آن باید از یک روانشناس کودک کمک گرفت.
بیشتر بخوانید؛
۹ علامت مهم اضطراب در کودکان | چه چیزهایی بچهها را مضطرب میکند؟ ؛ از اسبابکشی تا طلاق والدین | واکنش کودکان در برابر اضطراب چگونه است؟ انواع اضطراب در کودکان/ کودک نمیداند در درونش چه اتفاقی دارد میافتدطهورا جَربان، روانشناس در گفتگو با همشهریآنلاین به انواع اضطراب در کودکان اشاره میکند و میگوید: از اختلالهای اضطرابی در کودکان میتوان به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال اضطراب جدایی، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال هراس یا وحشت، و فوبیاهای خاص اشاره کرد.
این روانشناس درباره "اضطراب جابجایی منزل" در کودکان توضیح میدهد: هرچقدر سن کودکان بیشتر باشد، اضطراب بیشتری را در این زمینه تجربه میکنند. چون دوستان خود را از دست میدهند، میفهمند که شرایط جدید برایشان ناآشناست، ممکن است تا مدتی از اسباببازیهای خود دور بمانند، ممکن است والدین تا مدتی مثل قبل شاید برایشان وقت نداشته باشند. کودکان زیر ۵ سال راحتتر با موضوع اسبابکشی برخورد میکنند. چون امنیت کودک در این سن خیلی وابسته به والدین است و میتوان با چند راهکار، مساله اسبابکشی را مدیریت کرد و اضراب آنها را به پایینترین حد ممکن رساند.
جربان به این موضوع مهم اشاره میکند که اضطراب همان طور که در بزرگسالان نشانههایی دارد، در کودکان خردسال هم علائمی دارد. تنها تفاوتش این است که بزرگسالان از آنچه که در درونشان اتاق میافتد، بنا بر تجاربی که دارند، آگاهترند و درک بیشتری از هیجانات و احساسات خود دارند. ولی کودکان خردسال با توجه به تجربههای کمی که دارند، نمیدانند که در درونشان چه اتفاقی دارد میافتد و درک کمتری نسبت به هیجانات و احساسات خود دارند.
علائم اضطراب جابجایی منزل در کودکان/ همه علائم در یک کودک دیده نمیشوداین روانشناس درباره علائم اضطراب در کودکان این طور توضیح میدهد: علائم اضطراب در کودکان یک سری رفتارهای تکرارشونده است. مثل جویدن ناخن، کندن موها، بدخوابی، تپش قلب، سردرد، التهابات پوستی مثل کهیر، انقباضهای عضلانی مثل لرزش دستها، کم شدن اشتها، دلدرد، دلپیچه و دیگر مشکلات گوارشی. نشانههای درونی اضطراب هم عبارتند از: کابوس دیدن و پریدن از خواب، وحشت از دیدار با افراد جدید، نگرانی از سلامت والدین یا خواهر و برادرشان یا خودشان، بیحوصلگی، شبادراری، تحریکپذیری زیاد، زیاد به فکر فرو رفتن و گوشهگیری.
این روانشناس ادامه میدهد: کودکان همچنین از لحاظ عاطفی بسیار حساس و شکننده میشوند و خیلی به والدین وابستهاند و اصطلاحا به آنها چسبندگی دارند، وقتی نقاشی میکشند مداد را با قدرت زیاد و فشار روی کاغذ حرکت میدهند، بیشتر از رنگهای تیره برای نقاشی استفاده میکنند، شکلها را در هم فشرده می کشند که گاهی میتواند نشانه افسردگی کودک هم باشد، نظر دوستانشان خیلی برایشان مهم است و دوست دارند توجه و رضایت آنها را جلب کنند.
جربان بر این نکته تاکید میکند که البته همه این علائم با هم در یک کودک دیده نمیشوند. مثلا یک کودک ممکن است فقط دو نشانه از این نشانهها را داشته باشد و دچار اضطراب باشد. هر اضطراب هم علائم خاص خود را دارد. ولی اگر کودک بیشتر از چند نشانه را دارد و عملکرد روزانه او - مثل یادگیری - مختل شده، لازم است که والدین، او را پیش یک روانشناس کودک ببرند.
چه کنیم تا اضراب کودکمان رفع شود؟/ چه زمانی از روانشناس کمک بگیریم؟این روانشناس درباره راهکارهای رفع اضطراب جابجایی منزل در کودکان توضیح میدهد: از جمله کارهایی که والدین در این موقعیت میتوانند برای کودک انجام دهند، این است که اولا با دیدگاه مثبت به اسبابکشی نگاه کنند و با جملات مناسبی این احساس را به کودک منتقل کنند. مثلا "ببین این خونه چقدر قشنگه"، "نزدیک خونه یه پارکه که میتونیم با هم بریم اونجا بازی کنیم"، "محلهی جدیدمون چقدر خوب و قشنگه" و ... .
جربان ادامه میدهد: والدین همچنین باید اجازه بدهند که کودکشان احساس خود را به طور کامل بروز دهد، خودشان هم ابراز احساس کنند و چون سرشان به خاطر اسبابکشی شلوغ است، طوری رفتار نکنند که این احساس را به کودک دهند که فراموش شده است. همچنین قبل از اسبابکشی بهتر است در مورد کارهای مربوط به کودک، از خودش کمک بگیرند. مثلا در جمع کردن اسباببازیها و لباسها. موقع جمع کردن اسباببازیها کودک باید ببیند که اسباببازیهایش کجا هستند و کجا قرار داده میشوند. چون ممکن است بعدا این استرس به او دست بدهد که اسباببازیهایش ناپدید شدهاند.
او در توضیح بیشتر میگوید: بعد از استقرار در خانه جدید هم باید اسباببازیهایش را به او بدهند، برای اتاق جدیدش هیجان نشان دهند و بگویند چقدر قشنگ است، برای دکوراسیون اتاق کودک از خود او کمک بگیرند تا هم احساس استقلال کند و هم از اتاق جدیدش خوشش بیاید.
این روانشناس تاکید میکند که بعد از مستقر شدن در خانه جدید، حواس والدین باید به غذا و خواب کودک باشد و اگر خودشان نمیتوانند، از یکی از بستگان که کودک با او ارتباط خوبی دارد، کمک بگیرند تا زمان مرتب شدن خانه جدید، در کنار کودک باشد. بعد از مرتبشدن خانه هم کودک را هر از گاهی به محلههای اطراف خانه ببرند و برایش خاطرهسازیهای مثبت انجام دهند. درضمن، قولی به کودک ندهند که نتوانند به آن عمل کنند. چون در این صورت احساس منفی به کودک منتقل میشود و اضطرابش بیشتر میشود.
جربان ادامه میدهد: اگر کودک در محله قبلی دوستانی داشته که میخواهد با آنها ارتباط داشته باشد، یا دلش برای محله قبلی تنگ میشود، او را محدود نکنند و این امکان را برایش فراهم کنند که چند بار برود به محله قبلی سر بزند و در عین حال با افراد جدید هم ارتباط بگیرد. این میتواند خیلی کمککننده باشد.
به گفته این روانشناس، اگر اضطراب کودک در حدی باشد که فعالیتهای روزانه اورا مختل کند و روی توجه، یادگیری، تمرکز و ارتباطاتشان اثر بگذارد و علائم به حدی باشد که والدین هم دچار ناراحتی شوند، لازم است که به یک روانشناس کودک مراجعه کنند و از او کمک بگیرند.
بیشتر بخوانید؛
اگر همکلاسیِ کودکتان برایش قلدری میکند، حتما به این توصیه عمل کنید | چه زمانی باید کودک را پیش روانشناس ببریم؟ کد خبر 814969 منبع: همشهری آنلاین برچسبها بهداشت روانی سلامت استرس خبر مهم کودکانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بهداشت روانی سلامت استرس خبر مهم کودکان اضطراب در کودکان اسباب بازی اختلال اضطراب اسباب بازی ها اسباب کشی کمک بگیرند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۸۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش